مجموعه سخنرانی های مرحوم خادم الحجه

  • خلاصه: سخنرانی شب دوازدهم: (بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين‏) 1 – القائات شیطان برای دوری ما از امام زمان ع است. 2 – الطاف امام زمان ع به شیعیان. 3 – صحبت کردن با پدر معنوی خودمان امام زمان ع. 4 – وظایف شیعه نسبت به امام زمان ع

الحمد لله رب العالمين باري الخلائق اجمعين و صلي الله علي سيد الانبياء و المرسلين حبيب اله العالمين و خاتم النبيين ابو القاسم محمد و علي اهل بيته الاطيبين الانجبين الهدا المهديين سيما مولانا و سيدنا الامام المبين و الكهف الحصين و غياث المضطر المستكين و خاتم الائمه المعصومين. صاحب الهيبه العسكريه و الغيبه الالهيه سيدنا و مولانا و امامنا و هادينا بالحق القائم بامره و لعنه الله علي اعدائهم ابد الابدين و دهر الداهرين

براي اين‌كه مجلس آرامش كامل پيدا كند و توجهات عموم مومنين و مومنات، به جانب منبر و مطالب لازمه جلب شود، چند شعر در ابتداء به ساحت مبارك امام عصر7 تقديم مي‏دارم و در شعر آخر عرض حال شما را به پيش‌گاه مباركش تقديم مي‏كنم.

اي چرخ كهن به طلعت تو           از روي تو خور گرفته پرتو

قافيه خيلي دشوار است و شعر هم خيلي با معنا است.

اي چرخ كهن، اي پيرمرد يك هزار و يك صد و سي و هفت ساله، تقریبا عمر مبارک حضرت یک هزار و صد و سی و اندی است، ولي هنگامي‌كه آفتاب جمال نورانيتش طالع شود، به صورت جوان موفق، شاب موفق، يعني جواني كه معتدل الاندام است، يعني جواني كه بین سی و چهل است، نزديك به چهل است، كه ما فرصت نكرديم در اين باب، براي شما بياناتي را كرده باشيم، اين براي شما طلب باشد تا ببينم خدا كي تقدير كرده است.

مي‏گويد: اي پيرمرد هزار و صد و سي ساله، كه چون طالع شوي، به صورت جوان معتدل، قد شمشادي، گردن راست و مستقيم، پيشاني، بدون چين و خم، موهايت مشكين.

خدا به حق ذات مقدسش، چشم شما را به جمالش روشن كند.

نور آفتاب، يك پرتوي از نور صورت تو است، شعاع آفتاب، يك سايه‌اي از نور جمال تو است.

اي چرخ كهن به طلعت تو      از روي تو خور گرفته پرتو

اي بنده د رگه تو قيصر           وي چاکر محفل تو خسرو

اي پسر عسكري7، كه سلاطين بزرگ دنيا، دربان دربار تو و خدمتگزار آستان تو هستند.

خسرو و قيصر، پادشاه ايران و پادشاه روم، آن‌ها بنده درگاه تو و چاكر دربار تو هستند.

اي بنده د رگه تو قيصر           وي چاکر محفل تو خسرو

آقا،

بندي ز كمند تو مجره        نعلي ز سمند تو مه نو

اهل ذوق و ادب، شعر خيلي عالي است.

مي‏گويد: يك كمند به عالم امكان انداخته‏اي، اين كمند تو، بند بند است. يك بندش، یک حلقه‌اش كهكشان است، مجره يعني كهكشان، ما می‌گوییم کهکشان، عرب مجره می‌گوید.

اين كهكشان كه مجموعه‌اي از منظومه‌های شمسي، این يك حلقه و يك بندي از كمندي است كه تو بر عالم امكان افكنده‌اي، و تو بر اسبي سوار شده‌اي. آن اسب تو، نعل دارد، ماه شب اول و شب دوم، یک نعلی است از اسبی كه تو بر آن سوار شده‌اي و در میدان امكان و عالم كيان مي‏تازي.

بندي ز كمند تو مجره        نعلي ز سمند تو مه نو

از حزم تو شد زمين گرانبار       و ز عزم تو شد فلك سبك رو

آقا،

چرخ ار نه به كام تو زند دور        گامي بزن و به بام او شو

اگر چرخ مطابق ميل تو حركت نمي‏كند، پايت را بردار و لگد بر فرق چرخ بگذار و اين سيارات و اين كهكشان‌ها، اين منظومه‌هاي شمسي را در هم بکوب.

چرخ ار نه به كام تو زند دور    گامي بزن و به بام او شو

آن داس هلال وار ماه برگير   و اين خوشه نو رسيده بدرو

با خنجر ماه، ثريا را از آسمان ببر و اين منظومه و اين كهكشان را به هم بزن.

خوب، شعرها تمام شد. حالا يك شعر كه زبان حال همه شما است، مي‏گويم، بعد هم وارد مطلب مي‏شوم.

یابن العسکری7

از زبان همه شيعه شما به محضرتان عرض مي‏كنم، اين‌ها مي‏گويند، من زبان و بلندگوي اين جمعيت هستم، از دهان و ناي من اين جمعيت مي‏گويند:

جان بر لب و دل به جان رسيده ‏است            اين كارد به استخوان رسيده‏ است

فراقت ما را كشت، هجران تو ما را آتش زنده، بيا بيا.

جان بر لب و دل به جان رسيده ‏است            اين كارد به استخوان رسيده‏ است

خدايا به حق آيات قرآن عظيم، همين ساعت امر فرج او را مقدر بفرما.

به حق خاتم النبيين9، به همين زودي، چشم همه شيعه را به جمال نورانيش روشن بفرما.

حواس‌هايتان جمع باشد، اين چند شعر را از نظر آرامش مجلس خواندم، اين كلماتي كه مي‏گويم، خيلي سهل و ساده و عامیانه و عادي است ؟؟؟ 13 به عنوان سفارش، به عنوان يك برادر ديني خيرخواه شما، كه به اصفهان، شرفياب حضور شما شده ‏است و مي‏خواهد شما را توديع كند و برود، به عنوان سفارش و توصيه يك برادر ديني خيرخواه بي‌غرض، این کلمات را به گوشتان بگيريد، و برطبق آن عمل كنيد. و به خداي عظيم قسم است كه اگر عمل كنيد، خود شما روشن مي‏شويد، يك چيزهائي مي‏فهميد كه تا حالا نفهميده‌ايد. خيلي روشن، دست و رو شسته، با كمال بي‌ادبي مي‏گويم، خيلي چيزها است كه خيالش را هم نمي‏كنيد و به متخيله شما هم خطور نمي‏كند. ولي اگر آن‌چه را كه عرض كردم، عمل كرديد، روشن مي‏شويد. حالا چی و چطور؟ آن ديگر بسته به اشخاص است و امكانات و فهم و ذوق و سليقه و به درجه عشق و محبت، و اين‌ها مختلف است و حكم كلي نمي‏توان داد.

؟؟؟ 15:10 او به شما نزديك است، او به شما مهربان است، گوش به آواز شما است. شيطان گولتان نزند، شيطان بين شما و بين امام‏ زمان7 فاصله مي‏اندازد، يك القائات خلافي را در نفس شما مي‏كند، من مي‏خواهم آن القائات را هم باطل كنم.

گاهي شيطان در دل شما اين مطلب را القاء مي‌كند، مي‏گويد: اي واي من كجا، امام ‏زمان7 كجا؟ من رو سياه هستم، من خرابم، من معصيت كار هستم، امام‏ زمان7 تف هم به صورت من نمي‏اندازد. اگر من بگويم: يا صاحب الزمان، عوض لبيك مي‏گويد، كوفت.

اين‌ها القائات شيطان است. مطلب اين‌طورها نيست. آقايان، بچه‌هاي شما، مخالفت زياد مي‏كنند. ما خودمان هم بچه بوديم، مخالفت با باباهاي خود داشته‏ايم، بچه معصيت و مخالفت پدر و مادر را زياد مي‏كند، شيشه در را مي‏شكند، استكان را مي‏شكند، هزار تا فضولي مي‌كند، ولي با تمام اين مقدمات، باز صبح كه مي‏شود، به بابايش مي‌گويد: پولم بده، مادرش را فحش داده، لگد زده، هزار نوع صدمه به مادرش زده است، باز وقتي به خانه مي‏آيد، به مادرش مي‏گويد: خوراك براي من بياور، مامان چي داري؟ براي من بياور، مامان پيراهن و زير شلواري مرا بياور. با بابايش مخالفت كرده است، بابايش از او رنج ديده است، اما در عين حال مي‏گويد: بابا، براي من دوچرخه بخر، بابا، كتاب و قلم و كاغذ براي من بخر. رویش به بابایش زیاد است و می‌گوید و بابا، با اين‌كه از اين بچه بدش مي‏آيد، باز هم توجه مي‏كند، برايش دوچرخه مي‌خرد، برايش كفش مي‏خرد، كاغذ و قلم مي‏خرد، كتاب و كيف مي‏خرد و پول ته جيبي به او مي‏دهد. اين درست است!

اغلب شما بابا هستيد و بچه داريد و شما در زماني‌كه بچه بوديد، بابا داشتيد.

به خدائي كه مي‏پرستيد، امام ‏زمان7 از بابا به شما مهربان‌تر است، به خدائي كه مي‏پرستيد، بايد روي شما به امام‏ زمان7 باز‌تر باشد، از روی شما به پدر و مادرتان. نمي‏گويم معصيت كنيد، نخير، نمي‏گويم مرتكب محرمات بشويد، نمي‏گويم ترك واجبات و مستحبات بكنيد. در ارتكاب حرام، در ترك واجب، امام ‏زمان7 رنجيده مي‏شود، امام ‏زمان7 مهموم و ؟؟؟ 19 مي‏شود. اما با همه این مقدمات، باز شما يتيم‌هائي هستيد كه به منزله فرزند براي او هستيد، فرزند معنوي او هستيد.

بگوئيد: بده، همان‌طوري كه به بابايت مي‏گوئي بده، به حضرت بگو. درست توجه كنيد. من نمي‏گويم دعاها را نخوانيد، نمي‏گويم زيارت‌ها را نخوانيد. دعا‌ها و زياراتي كه «علامه مجلسي» قدس الله سره القدوسي،

كه خدا را قسم مي‏دهم به حرمت پيغمبر9 و به حرمت دوازده امام و چهارده معصوم: ، از همين مجلس ما، امشب، كه شب ختمش است، طبقات انوار غيرمتناهي را به روح مطهر خودش و پدرش عطا كند.

و شما را موفق به استفاده روحاني از زيارت مرقد اين بزرگوار بفرمايد.

در كتاب «تحفه الزائر» و «زاد المعاد» و «مزار» بحار او نوشته ‏است، اين زيارت‌ها را بخوانيد، دعاها را بخوانيد. اما خوب گوش بدهيد من چه مي‏گويم؟ اين را حلقه گوش خودت كن.

علماء، آيات، حجج، آقايان مدرسين، آقايان طلاب و محصلين، سلسله جليله وعاظ و خطباء، آقايان منبري‌ها،

كه خدا به حق امام ‏زمان7 همه طبقات شما را، عزيزتر و محترم‌تر از آن‌چه هستيد بفرمايد.

و سايه شما را بر سر اين ملت مستدام بدارد.

به شما با كمال جرات و جسارت و بي‌ادبي مي‏گويم، و به ساير طبقات، رجال اداري، كشوري، لشكري، رجال بازاري، تجار، كسبه، مخدرات محترمات،

كه خدا به حق حضرت زهراء3 ناموس شما و عز شما و دنياي شما را در زير سايه ولي امر مامون و مصون بدارد.

به همه شما مي‏گويم، مخصوصا بچه‏ها به شما مي‏گويم، بچه‏هاي ده، دوازده ساله، به شما دارم مي‏گويم، به همه طبقات دارم می‌گویم، آقا همان‌طوري كه با بابای خودت رفتار مي‏كني، با امام ‏زمان7 رفتار كن. كجائی؟ همان‌طوري خودماني از بابايت مي‏خواهي و حرف مي‌زني، با امام ‏زمان7 حرف بزن و بخواه.

فهميديد؟ هيچ آدابي مجو، امام ‏زمان7 را از خودت دور نبين، بابايت در شبانه‌ روز، سه، چهار ساعت مي‏بيني، صبح و شب مي‏بيني، آقازاده محصل، پدر و مادرت را دو ساعت در شبانه روز مي‏بيني، با كمال پر روئي، با دل پراميد، به بابايت مي‏گوئي: آقاجان، فلان چيز را برايم بخر، آقاجان، فلان چيز را می‌خواهم، درست است؟ هر بيست و چهار ساعت همين‌طور با خود امام ‏زمان7 حرف بزن. به خود امام‏ زمان7، اگر راه دوستي و محبت اين‌طوري را که من می‌گویم، راه ‏انداختي، خيلي زود به مقاصد مي‏رسي.

امام ‏زمان7 دور نيست، امام زمان7 كر نيست، امام‏ زمان7 به شما بي مهر نيست. اين حرفي كه من مي‏گويم روي بخار معده نمي‏گويم، پشت اين حرف به كوه بند است. امام ‏زمان7 به شما عنايت و لطف دارد.

به «شیخ مفید» مي‏گويند: «ايها الاخ الرشيد و الولي السديد الشيخ المفيد»[1]، اي برادر ؟؟؟ 24:25 من، اي دوست محكم من، اي شيخ مفيد، «َ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاء»[2]، اي شيخ مفيد، ما اهمال نمي‏كنيم ياد شما را، يعني، غالبا در ياد شما هستيم، ما شما را فراموش نمي‏كنيم، ما رعايت و مراقبت شما را داريم، « إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ »[3] اهمال در مراقبت و مراعات شما نمي‏كنيم، دائما مراقب شما هستيم. مثل بابائي كه دائما مراقب بچه‌هايش است، امام‏ زمان7 مراقب شما شيعيان است، امام‏ زمان7 شما شيعيان را فراموش نمي‏كند، به صريح توقيع منيعي كه از ساحت مباركش به «شيخ مفيد» شرف نزول و عز صدور پيدا كرده ‏است.

از من بشنويد، دليل طلبگي از من نخواهيد، برويد تو وادي عمل تا ببينيد.

گواه عاشق صادق در آستين باشد.

اين حلواي تن تناني است، تا نخوري نداني است.

تا وارد وادي عمل نشوي، اين مطلب را نمي‏فهمي. آقا همان‌طور که به بابايت بنگري، بدي، بله، بد هستم، بابایم پس گردن من زده است، بابایم اخم هم به بنده كرده ‏است، وقتي به او حرف مي‏زنم، رويش را ترش مي‏كند، اما در عين حال بابايم است. به بابايم نگويم، به كي بگويم؟ بابايم بايد براي من كت و شلوار و دوچرخه و ماشين و كتاب و دفتر و اين حرف‌ها را بخرد، بابايم براي اين كار معين شده ‏است، اين است كه رويم به بابايم باز است، به او نگويم، به چه كسي بگويم؟ والله امام زمان7 از او بالاتر است، بالله اگر با همين نظر برويد:

بابایم، يابن العسكري7، بد هستم، معصيت كار هستم، تو از من پرهيز هم مي‏كني، بس كه بدم با من ملاقات نمي‏كني، به من چخ هم مي‏گوئي، سنگ هم مي‏زني، اما با تمام اين مقدمات، سگ تو هستم، يا الله بده، استخوان بده.

مي‏فهميد چه مي‌گويم؟ سگ تو هستم، سگ تو، بايد تو خودت استخوان به او بدهي، جلوي او يك لقمه نان بياندازي، يا الله بده. امام ‏زمان7 شاه شما است، امام ‏زمان7 ارباب شما است، امام ‏زمان7 پدر شما است، امام ‏زمان7 معلم شما است، امام ‏زمان7 هر سمتي را كه هر بزرگي به شما دارد، امام‏ زمان7 هم آن سمت را به شما و با شما دارد.

خدا او را مرجع و ملجا و پناه ما قرار داده ‏است «و الكهف الحصين» خدا اين كاره‏اش كرده ‏است. يك قدري به او حرف بزن، توي كوچه و بازار كه راه مي‏روي، با او رسما حرف بزن:

آقا، مولا، گره در کار من است، یا الله اين گره را باز كن، اي پدر روحاني، اي معلم روحاني، اي پادشاه معنوي، اي آقا، نوكر به آقايش مراجعه مي‏كند، رعيت به پادشاهش مراجعه مي‏كند، شاگرد به استادش مراجعه مي‏كند، فرزند به بابايش مراجعه مي‏كند. هر سمتي را كه تو خيال كني، آن حضرت دارد، به او مراجعه كن و حرف بزن.

به چه دليل بين خودتان و امام زمانتان7 فاصله قائل شده‌ايد؟ يك هفته، يك ماه، همين‌طور خودت را لوس كن، نونوركن، با او پيوند بگير، آن وقت ببين چه بر سرت مي‏آورد؟ ؟؟؟ 30:10 پيوندش را با حضرت محكم می‌کند، دل مبارك حضرت را به تو متوجه مي‏كند.

حالا، يك دسته اعمال را هم كه خود اين اعمال در دل شما ايجاد محبت به امام زمانتان7 مي‏كند و اين اعمال توجهات خاصه امام زمانتان7 را به شما بيشتر مي‏كند، اين دسته از اعمال را هم بجا بياور، آن‌ها چيست؟

يكي دعا، آقا، نوكر در حق اربابش دعا مي‏كند، كلفت و نوكر، در حق اربابشان دعا مي‏كنند كه خداوند او را به سلامت داشته باشد و زنده نگه دارد تا سر سفره ارباب بچرند. وظيفه كلفت و نوكر است كه در حق اربابش دعا كند، بچه‌ها در حق بابا و مادرشان دعا مي‏كنند كه خدا آن‌ها را سالم نگه بدارد، تا در سلامتي آن‌ها، اين‌ها سور چراني كنند و زندگي كنند و خوش بگذرانند. درست است؟

حضرت ارباب شما است و آقاي شما است و پدر شما است، شاگرد، وظيفه دارد در حق استادش دعا كند. در «آداب المتعلمين» نوشته شده است، شاگردها بايد در حق معلمين خود دعا كنند. امام ‏زمان7 معلم واقعي است، بايستي در حق او دعا كنيد، دعا كنيد، دعا با همين زبان عاميانه و با همان زبان پدر و مادري خودت بکن، اگر تركي، به تركي، اگر فارسي، به فارسي، اگر عربي، به عربي، اگر هندي هستي، به زبان هندي، به هر زبان پدر و مادريت، همان‌طوري كه براي پدر و مادرت دعا مي‏كني، همان‌طوري كه براي برادر و بچه‌هايت دعا مي‏كني،

هيچ ترتيب و آدابي مجوي.

آداب لازم ندارد، با همان زبان عاميانه‌ات بگو:

خدايا عمر امام‏ زمان7 را زياد كن.

خدا وجود مباركش را سالم نگهدار.

خدا غم‌ها را از دلش دور كن.

خدايا اولاد و بستگان و منسوبين او را حفظ كن.

اين دعاها كه به شما گفتم، ساده و عاميانه، به زبان پدر و مادري، همان لهجه پدر و مادري، همان‌طوري كه براي بچه و پدر و مادرت دعا مي‏كني، همان‌طور هم براي امام ‏زمان7 دعا كن. حالا اين‌جا حرف علمي ‏خيلي هست، نمي‏خواهم وارد مباحث علمي بشوم، مي‏خواهم ساده بگويم و بروم. از من، منطق فعلا براي اين كار نخواهيد، آن‌چه كه مي‏گويم، آويز گوش كنيد و عمل كنيد، عمل كنيد.

دعا كنيد: «اللهم كن لوليك الحجه ابن الحسن»[4]، امام صادق7 چندين سال قبل از ولادت امام‏ زمان7 ما براي امام ‏زمان7 ما دعا مي‏كرده‏ است، در كتاب‌هاي دعاها نگاه كنيد: شب بيست و سوم ماه مبارك اين دعا از ناحيه امام صادق7 ذكر شده‏ است و شما اين دعا را دائما بخوانيد. در قنوت نمازتان آزاد هستيد، هر دعاي ديگري كه مي‏خواهيد بكنيد، عربي يا فارسي باشد.

آقايان اهل علم، «المصلي مناج ربه»[5] نماز موقع خلوتي است كه بين بنده و خدا حاصل شده ‏است، موقعي است كه دربار الهي، بار داده به بنده و گفته بيا بنده جان، در اين موقع خلوت است، هرچه بگوئي گوش مي‏دهم، لذا است كه «قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ »[6] شده‏ است، لذا است كه خير موضوع 35:30 شده ‏است، لذا است كه «معراج المومن»[7] شده است لذا است كه «مصلي مناج ربه» شده ‏است.

در آن‌جا خدا خوب گوش مي‏دهد، همه وقت خدا سميع الدعاء است، ولي در نماز بيشتر است. در نماز، در دعاي دستتان، اين دعاي بر سلامتي امام ‏زمان7 را كه ماثور از امام صادق7 است، بخوانيد، گناهش به گردن بنده، ثوابش مال شما، ضررش مال بنده، ربحش و سودش مال شما.

اللهم کن لولیک ال ... طویلا

يك خط است، ؟؟؟ 36:30 در قنوت نمازتان اين دعا را بخوانيد، علماء، محصلين، طلاب علوم دينيه، بخوانيد، تجار، ابرار، كسبه بازار، مخدرات محترمات، در دعاي قنوت نمازتان دعا براي سلامتي ولي امرتان بكنيد.

به حق خدا قسم، اين اعمال جلب توجه امام ‏زمان7 را بيشتر از آن مقدار عمومي كه دارد، مي‏كند. فهميديد چه گفتم! با زبان پدر و مادري، همان‌طوري كه این‌جا پای منبر نشسته‌ايد، خوشتان آمده است، مي‏خواهيد دعا كنيد در حق بیمارت، در حق پدرت، در حق مادرت، برادرت، در حق پسرت، الان، همان‌طور در حق امام ‏زمان7 دعا كن:

خدايا عمرش بده.

خدايا سايه‏اش را نگهدار.

خدايا دلش را خوش كن.

خدايا بلا را از او دور كن.

خدايا غم را از او دور كن.

همان كه براي بچه و پدرت مي‏كني، با زبان عاميانه بكن. شب و روز و كوچه و بازار و مسجد و معبد تفاوتي نمي‏كند. این یکی شد.

دو: صدقه براي او بده.

آقا، مگر او محتاج به صدقه ما است؟ مگر او محتاج به دعاي ما است؟ ما که هستیم که صدقه و دعای ما اثر داشته باشد؟ اين‌ها را كنار بگذار، همه‏اش درست است، او محتاج به ما نيست، وظيفه ما این است. صدقه و دعاي ما ممكن است موثر هم بشود، خداي متعال به بهانه دعاي ما، غمي ‏را از او برطرف كند، به بهانه صدقه ما، يك بلائي را از او و بستگانش برطرف كند، هيچ مانع علمي و عقلي ندارد. صدقه بدهيد، همه وقت هم صدقه بده، صدقه منحصر به آخر هفته نباشد.

عمل كنيد به آن‌چه كه مي‏گويم، والله خیر می‌بینید مردم، هر صبح از خانه كه بيرون مي‏آیي، به مقدار مقدورتان، يك قران است، دو قران است، كمتر است، بيشتر است، هر صبح، اول كار صدقه براي سلامتي امام زمان7 بدهيد. هر شب كه بر مي‌گرديد صدقه براي سلامتي امام‏ زمان7 بدهيد، ولو يك ريال، ولو ده شاهي.

به نيابت او زيارت برويد. فرض كنيد او فرموده است: برو سر قبر عمه‏ام، حضرت معصومه3 زيارتي بكن. اين‌طور فرض كنيد كه خودت از حضرت پول گرفته‌اي و به نيابت از حضرت براي زيارت مي‏روي. و اين يك آثار عجيبي دارد و حالا فرصت نيست شرح و بسطش بدهم، اصلا تو را تغيير مي‏دهد، ماهيت تو را، همان آن عوض مي‏كند، خودت خواهي فهميد، كسي‌كه نايب امام ‏زمان7 شده، ديگر در سفر نيابتي امام‏ زمان7 به زن مردم نگاه نمي‏كند، كسي‌كه نايب امام ‏زمان7 است، دروغ نمي‏گويد، كسي‌كه نايب امام‏ زمان7 است گوش به آوازهاي لهو و لعب نمي‏دهد، كسي‌كه نايب امام‏ زمان7 است، چيز حرام نمي‏خورد، اين‌ها در قلب تو القاء مي‏شود، القاء مي‏شود. خود اين‌ها تو را تهذيب و تربيت مي‏كند.

اين يك اثر است كه گفتم، آثار ديگري هم دارد، حالا مقتضي نيست، وقت كم است.

به نيابت امام ‏زمان7 شب‏هاي جمعه «تخت فولاد» برويد، زيارت قبور مومنين و اولياء الله كنيد.

اين «تخت فولاد» يك جاي عجيبي است، آن قدر روحانيت دارد كه خدا مي‏داند. بعد از «وادي السلام نجف» معلوم نيست جايی پر روحانيت‌تر از «تخت فولاد» باشد. شب به شب جمعه، به نيابت امام ‏زمان7 به زيارت مومنين «تخت فولاد» برويد،

سر قبر اين بزرگوار، آخ آخ، یادم آمد، امام‏ زمان7 او را دوست مي‏دارد. به حرف‌هاي بچه‌گانه و مزخرف و مهمل، چهار تا بچه‌ لب و دهان ناشور، گوش ندهيد، او، خودش و پدرش مورد نظر امام ‏زمان7 است.

البته ادعاي قطعي نمي‏كنم، ولي بعيد نمي‏دانم كه حضرت بقيه الله7 تشريف آورده باشند اينجا سر قبر اين پدر و پسر، فاتحه نخوانده باشند. هیچ بعید نمی‌دانم. اين مقامي‏كه مدعي هم هستند، مقام حجت، مقام حجت، بعيد نیست که حضرت تشريف آورده باشند.

به نیایت امام زمان7 برو سر قبر اين بزرگ نوكر آل محمد: و یازده تا قل هو الله، هفت تا انا انزلنا به نيابت امام ‏زمان7 بخوانيد.

يك پرده بالاتر، اگر مكه واجبی خودت را رفته‌اي و حجه الاسلام خودت را رفته‌اي، به نيابت امام ‏زمان7 يك سفر مكه برو، اين آخري، آثاري دارد، اين نيابت حج يك بركاتي دارد، تا نروي نمي‏فهمي.

كليه اعمال خيريه و مستحبه ‌اي كه داريد، به نيابت حضرت انجام دهيد، به عيادت مريض مي‏روي، به نيابت حضرت برو، به صله رحم مي‏روي، به نيابت حضرت باشد، زيارت اهل قبور مي‏روي، به نيابت حضرت برو، كليه مستحبات خودتان را به نيابت امام ‏زمان7 كنيد. افسوس وقت تنگ است، نمي‏توانم شرح دهم.

شرح اين هجران و اين سوز جگر         اين زمان بگذار تا وقت دگر

نذر مي‏كني، براي حضرت بكن، در راه‌های خیرپول مي‏دهي، به نيابت حضرت بده.

در اين شهر، من بدون تعارف و مجامله مي گويم، حاجتي به شما ندارم، تملق هم نمی‌گویم، آن‌چه كه فهميده‏ام مي‏گويم. چند چيز، من در اين ده الی دوازده روز فهميدم، كه مرا خوشحال كرده و با نشاط و شادي مي‏روم و دعا براي عموم شما مي‏كنم و اميدوارم متقابلا مشمول دعاهاي شما هم باشم.

اولا در سلسله روحانيت اين‌جا، من يك الفت و مهرباني و يك رنگي ديده‏ام، كه البته در بعضي از شهرهاي ديگر كمتر ديده‌ام، ؟؟؟ 45:0. در سلسله روحانيت اين شهر، جميع طبقاتشان، يك حال الفت و یک رنگی و دوستي و صفا ديده‏ام كه در بعضي از شهرها نيست، اين خيلي قيمت دارد. در سلسله جليله خطباء و وعاظ و منبري‌ها، يك حال مهرباني و هماهنگي ديده‏ام كه در بعضي از جاها نيست. در سلسله طلاب و محصلين علوم دينيه، يك جديت و جنبش و صلاح و صفائي ديده‌ام، كه خیلی قابل ستايش است. اين‌ها چيزهائي است كه در اين دوازده روز مشاهده كرده‏ام.

علاوه، موسسات خيريه متنوع، در اين شهر ديده‏ام كه در كمتر شهري است. البته اصفهان بايد هم اين‌طوري باشد. اصفهان شهري است كه صد و هشتاد سال تا دويست سال تحت تربيت علماء بزرگ بوده ‏است، مركز فرماندهي ايران بوده است، هم از جنبه مادي و سياسي و هم از جنبه روحاني.

اصفهان كساني مثل «مجلسيين» را به ما داده‏ است. اصفهان مثل «شيخ بهائي» را به ما داده است، اصفهان مثل «ميرداماد» و «ميرفندرسك» به ما داده است، اصفهان مانند «فيض» را به ما داده ‏است، اصفهان مانند «صدرالمتالهين» را به ما داده‏ است.

غرض، جاي عجيبي است و بايد هم همين‌طور باشد، خيرات و مبرات متنوعه‌اي كه در اصفهان ديده‏ام، مرا شاد كرده ‏است: سازمان احمديه، به به، چه سازمان و موسسه مفيد مذهبي، با چه نظم و اصول صحيحی است.

خدايا به حق پيغمبر9 به آن مبادي و مبانی اوليه و نگهبانان فعلي آن، طول عمر، توفيق كامل و تائيد شامل عطا بفرما.

خدايا به حق محمد و آل محمد: هركس اين سازمان را بنا كرده و هرکس نگه مي‏دارد و هركس كمك مالي و معنوی و قدمي‏ و قلمي ‏و زباني و پولي مي‏كند، به حق صاحب الزمان7 طول عمر، عزت كامل، سعادت شامل به آن‌ها عطا بفرما.

موسسات خيريه‌اي ديگری را ديده‏ام، یکی از دیگری بهتر. اين موسسه كر و لال‌ها واقعا من را زنده كرد، وقتي رفتم، تماشا كردم، اين موسسه ابابصير، وقتي‌كه رفتم و بیرون آمدم، يك عده از بچه‌هاي كور را آورده بودند و سرود مي‏خواندند، حظ بردم،

خدايا به عز محمد و آل محمد: قلب و دل موسسين اين دو موسسه را و هركس كمك كرده، از كوري و كري و لالي ظاهري و معنوي حفظ بفرما.

هركس در اين راه قدمي ‏برداشته و بر مي‏دارد و يا يك ريال داده و مي‏دهد، مطابق شان خودت در دنيا و آخرت به او اجر جزيل و ثواب جميل عطا بفرما.

هريك از اين موسسات قيمت ندارد، قيمتش اندازه ندارد، (وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا)[8]، من در اين موسسه كر و لال‌ها كه رفتم، بعد در آن دفتر يادداشت، اين كلمه را نوشتم: اين سازمان انسان درست كن است، در قرآن خدا مي‏فرمايد: (خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيان)[9]، مميز انسان و حيوان بيان است. اين كر و لال‏ها تا بیان ندارند، مثل حيوانات گنگ‏ هستند، اين‌جا، آن‌ها را داراي بيان مي‏كنند، حرف مي‏زدند با من، گفتم: مميزات انسانيه را در بچه‌هائي كه حيوان هستند، نمو مي‏دهيد و انسانشان مي‏كنيد. آن موسسه محترمه ابوبصير، حظ كردم، كورها را مثل چشم دارها، هم خوانا مي‏كنند، هم دانا مي‏كنند، هم اهل صنعت و هنر مي‏كنند.

خدا به عز محمد و آل محمد: هركس به قدر يك سر سوزن، در اين موسسات دخالت كرده و كمك كرده است، خودش و اولادش و اعقابش از هر بلائي حفظ بفرما.

به هر نعمتي متنعم بفرما.

خدا سايه اين علماء و روحانيين و این خطباء و گويندگاني كه موسس اوليه اين سازمان‌ها بوده و هستند، سايه اين‌ها را بر سر همه ما مستدام بدارد.

در طي همين مدت، موسسات ديگر را ديدم، حسينيه‌ها را ديدم، مسجدها را ديدم، سازمان‌هاي ديگر را ديدم. اگر بخواهم شرح دهم، مثنوی هفتاد تن کاغذ شود.

ديروز يك موسسه ديگر را هم ديدم، جلب نظرم را كرد، يك موسسه‌اي كه از اسمش پي به مسمي‏ مي‏بريد، يك موسسه‌اي كه اسمش و شرح النفس آن پيوستگي به امام زمان7 شما دارد، موسسه درمانگاه عسكريه7 كه در آخر خيابان احمدآباد و زايشگاه نرجسيه3، عسکریه7 گفتند، عجیب است. اول كه قدم برداشتم، آن مومن خیری عاقبت به خیر كه زمين را داده است،

كه خدا به حق پيغمبر9 در بهشت عنبر سرشت، پهلوي قصر خاتمالنبیین9 يك قصر غيرمتناهي از جلال و جمال به او عطا كند.

زمين وقتي‌كه بنا شده ‏است اين ساختمان در آن بشود، چه اسمش را بگذاريم، چه اسمش را نگذاريم، آن‌جا القاء شده به نفسش نام حضرت عسکری7 پدر امام ‏زمان7 ناميده شود، درمانگاه عسكريه7 شده‏ است. به به! شرح و لفظش مي‏گويد ماهيت آن چيست؟ بعد آمده‏اند به زايشگاه، واجب است در اصفهان كه زايشگاهي باشد كه مطابق جهات شرعي، زنان مسلمان در آن‌جا به راحتي وضع حمل كنند، چكار كنيم؟ چكار كنيم؟ به نام مادر امام زمان ارواحنا فداه، زايشگاه نرجس3 ناميده‏اند.

دو تا نامي ‏كه اسم بابا امام ‏زمان7 و اسم مادر امام ‏زمان7 در آن سازمان است، يقين بدانيد از اسم پدر و مادر، اسم پسر، حضرت مهدی7 متولد مي‏شود، يقين بدانيد امام ‏زمان7 به آن‌جا توجه دارد.

در آن‌جا رفتم، حظ كردم، يك مشت زن‌ها و بچه‌ها و مردهاي فقير، بي‌بضاعت، همين‌طور در رفت و آمد بودند، مثل سواره‌اي كه مي‏روند و مي‏آيند، يك عده مي‏رفتند، يك عده مي‏آمدند، يك نفر بچه‏اش را بغل گرفته است، يكي دست دخترش را گرفته، دارند مي‏روند، يكي بچه توي بغلش گرفته، يكي دست بچه‏اش را توي دستش گرفته، دارد مي‏رود. يكي دارد مي‏آيد، آن‌کس كه دارد مي‏رود، خدا خدا مي‏كند، آن‌کس كه بر مي‌گردد، دارد دعا مي‏كند. آي حظ كردم، آي كيف كردم، آي بهره و لذت بردم.

اين‌جا يك كلمه بگويم:

اگر خداي نكرده، الان كه رفتي خانه، به يك درد دل و درد استخواني مبتلا شوي، چه حالتي داری؟ دنيا در نظر تو تاريك مي‏شود. بچه تو مبتلاء بشود، بچه شيرين تو شروع كند داد و فرياد كردن، دنيا براي تو تاريك مي‏شود. حالا آن‌جا اگر كسي بيايد، يك دوائي و یا دعایی بدهد، تو را خلاص كند، چقدر خوشحال می‌شوی؟ بچه‌ات را خلاص كند و به حال بياورد، چقدر منبسط مي‏شوي؟ خودت را به جاي آن مریض‌هایی بگير كه مي‏روند و مي‏آيند.

چه كارمندان بسيار خوبي، دكترهاي با ايمان، تحت نظر آقاي دكتر نوري، دکترهای دیگر، 57:20 ؟؟؟ لله ، وقت پر قيمت خود را صرف مي‏كنند و آن‌جا مي‏آيند، آن وقت فقراء را معالجه مي‏كنند. يك محلي هم پر از دارو، يك انبار دارو. آن وقت آن فقير مي‏آيد، آن دكتر عاقبت بخير.

خدايا به حق پيغمبر9 هركس در اين راه‌هاي خير قدم برمي‌دارد، مخصوص آن دكترها را، از بيماري معنوي و ظاهري حفظ بفرما.

چطور دوستانه و مخلصانه معالجه مي‏كند، نسخه مي‏نويسد، نسخه را مي برد پيش دارو فروش، دواي مجاني مي‏گيرد.

مي‏دانيد اين چقدر اجر دارد؟ مي‏دانيد در نظر خدا اين چقدر قيمت دارد؟ خدا مي‏داند و اجر و ثواب آن عملي كه شده ‏است، به هريك مريضي كه شفاء پيدا كند، خدا اجر حيات همه بشر را به دكترش و به كارمندش و به داروفروش و به موسس اوليه از عالم و غير عالمش، به آن كه زمين داده، به همه، به آن‌كه يك آجر داده ‏است، خدا اجر و پاداش حيات بشر را مي دهد، خيلي حظ كردم.

؟؟؟ 59:10 آن اسكلت اوليه‌اي كه ريخته‏اند، تقريبا مي‏توانيم بگويم سه برابر و چهار برابر فعاليت كنوني را گنجايش دارد، از آقايان دكترها پرسيدم، اغلب بيماران كه به شما مراجعه مي‏كنند چند نفر هستند؟ فرمودند: روز داريم تا صد و هشتاد نفر، روز هم داريم صد و ده نفر، يا بيست نفر، معدلش روزي صد و چهل و يا صد و پنجاه بيمار آن‌جا مي‏روند و معالجه مجاني مي‏شوند، بعد از يك روز يا دو روز خوب مي‏شوند. اين چقدر ثواب دارد؟ خدا مي‏داند.

بنده بنا نداشتم در اين مباحث صحبت كنم، ولي اين‌جا كه وارد شدم، ديدم اسم، اسم باباي امام‏ زمان7 است، اسم، اسم مادر امام زمان7 است، سايه روحانیت حضرت نرجس خاتون3 مادر امام زمان7 اين‌جا افتاده ‏است. اسم، اسم حضرت عسكري7 پدر امام‏ زمان7، سايه پدر امام‏ زمان7 افتاده، گفتم مسلما مورد نظر مولايم امام زمان7 است و بر من واجب و فرض است كه به عموم برادران ديني خبر بدهم.

آقايان، برادران، اخيار، ابرار، در اين شهر خيلي هستيد و خيلي هم كارهاي خير مي‏كنيد،

خدا به همه شما اجر جزيل، پاداش جليل، در دنيا و آخرت، مطابق شان خودش مرحمت بفرمايد.

اين موسسه مورد نظر امام ‏زمان7 است، مي‏خواهيد صدقه براي امام‏ زمان7 بدهيد، مي‏خواهيد نذر براي امام ‏زمان7 كنيد، مي‏خواهيد پول در راه امام زمان7 خرج كنيد، اين راه، برويد، از يك آجر تا هزار تا آجر، از يك كيسه سيمان تا هزار كيسه سيمان، از يك کیلو آهن تا صد تن آهن و ساير لوازم و مخارجي كه دارد. اگر يك آجر به این‌جا كمك كنيد، تا اين ساختمان برپا است و اين كارها در آن بشود، در اجر و ثواب‌هاي غيرمتناهي شريك خواهيد بود.

برويد يك نگاهي آن‌جا بكنيد، هر نفر نفر از شما ابرار و اخیار و علماء، بروند نگاه كنند، بروند و بر گردند، زمان عصر البته بروند، ببيند چه وضعي است؟ خودتان به شوق مي‏افتيد.

اگر بخواهيد در راه امام‏ زمان7 پولي را خرج كنيد، غير از سهم امام که واجب است، اين‌كار خير است، به نيابت امام ‏زمان7. فرض كن حضرت صد تومان به تو داده‏اند، گفته‏اند: اين را ببر بده، به اين محلي كه به نام بابا و نام مادرم است. صد تومان به نیابت حضرت ببر بده، هزار تومان ببر بده، صد ریال ببر بده، پنج ريال ببر بده، برو آن‌جا با زبانت كمك كن، به قلم و قدمت كمك كن، به نيابت امام ‏زمان7 و در تمام اعمال خيريه خود، خودتان را از امام زمانتان7 نايب كنيد.

ديگر بس است، هم شما خسته شديد و هم من خسته شدم، بر شما دعا است. از امام ‏زمان7 فراموش نكنيد، از تعظيم و تجليل آن حضرت، از تحبيب آن بزرگوار، وارد كردن محبت او در قلوب شيعيانش، از دعا كردن براي سلامتيش، از صدقه دادن براي حفظ سلامتيش، از كارهاي خير به نيابت او، آقایان فراموش نكنيد. يك قطره از اين‌جا مي‌آيد، يك قطره از آن‌ طرف مي‏آيد، يك مرتبه می‌بینید، ده تا، بيست تا، قطره جمع شد، یک لوله آفتابه آب شد، ده لوله آفتابه آب، يك نهر كوچك مي‏شود، ده تا نهر، يك رودخانه مي‏شود، ده تا رودخانه يك درياچه مي‏شود. رمز‌ها در این کلمات من خفته و نهفته ‏است، ديگر وقت نيست، چند تا دعا مي‏كنم، آمین بگویید.

امشب مي‏خواهم همه شما را، مخصوصا سادات را، سیما علمای سادات را، مي‏خواهم ببرم در خانه فاطمه زهراء3، مادرتان، از زبان شما، از امام زمان7 هم دعوت مي‏كنم، اين بزرگوار هم تشريف بياورد، برويم خانه مادرش، فاطمه3، سادات ذوي العز و الاحترام، خودتان را مهیا کنید. مادرتان بيمار است، مادرتان در آزار وناراحت است.

يا بقيه الله3.

ما مي‏خواهيم به عيادت مادرتان برويم، شما هم تشريف بياوريد.

خدايا به حق فاطمه زهراء3 هركس در اين كارهاي خيري و موسسات خيريه دخالتي كرده، کمکی کرده است، به او اجر جزيل، پاداش جميل، در دنيا و آخرت مرحمت بفرما.

آن‌هائي هم كه از اين بزرگوار تعظيم و تجليل كرده‏اند، قبرش را آبادكرده‌اند، اطراف قبرش را معمور كرده‏اند، به زيارتش مي‏روند، نذورات و صدقان می‌دهند، به حق صاحب الزمان7 به آن‌ها هم اجر جزيل عطا بفرما.

آقایان علماء، سادات، آیات الهی، جلو بيفتيد. سيدها دنبال سر علمای سید بیافتید، همه دنبال سر آن‌ها بروید، مخدرات، ميان شما زنان علويه هم هستند، آن‌ها جلو بيفتند، دنبال سر آن‌ها برويد، خانه مادرتان فاطمه3.

بي بي افتاده، در بستر بيماري،

آی امان، آی امان،

گاهي از اين پهلو به آن پهلو مي‏غلطد،

من می‌گویم، سیدها بلند بنالید، امشب اصرار دارم، ناله سادات بايد بلند بشود.

همچنان‌كه از اين پهلو به آن پهلو مي‏غلطد، دستش را به پهلو مي‏گيرد.

ای وای، همه شما به گریه آمدید، خوشا به احوال شما،

در حضور امام زمانتان7 گريه كنيد، آن هم کنار بدن مادرش فاطمه3،

مي‏دانيد چرا پهلو درد مي‏كند؟

می‌گویم، غیر سادات هم بلند بنالند،

از آن ضربت در نيم سوخته،

يا الله،

اجر همه شما با فاطمه زهراء3،

مي‏رويم كنار بستر. سيدها جلو برويد، دخترهای فاطمه3‌ جلو می‌روند،

مي‏خواهند صورت مادر را ببوسند. اين‌جا است ؟؟؟ 1:09:20 می‌بینند صورت مادر كبود است.

يا الله،

يك كلمه ديگر بگويم، دادتان بلند شود زن‌ها، درست نگاه كنيد،

همچنان كه نگاه مي‏كنيد، مي‏بينيد گوشواره به گوش مادر نرم شده‏ است.

ای امان،

اقلا پنجاه نفر، به من مراجعه کردند و در حاجات مختلفه، بیمار روحی و روانی، گرفتاری‌های، مشکلات زیادی به من گفته‌اند،

؟؟؟ 1:1:50

بازوی مادر ورم کرده است،

ای وای،

این صیغه استغفار را همه بخوانید،

«استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذو الجلال و الاکرام و اتوب الیه»

خدا ده، دوازده شب است که گداها تو خانه می‌آیند، به ذات احدیت خودت، به عزت فاطمه زهرا3، به حرمت بی بی، امشب دست‌های ما را تهی و خالی از درگاهت برنگردان.

(بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحيم‏)

یک آهنگ بخوانید و با صدای بلند، که دل‌های شما را تکان بدهد،

(أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء)[10]

باسمك العظيم الاعظم الاعز الاجل الاكرم

بموالينا المعصومين و بساداتنا الاطهرين: و بمولانا و سيدنا الحجه المنتظر و امامنا الثاني عشر7،

اين كلمه‌اي كه مي‏گويم بي‌خود نيست، عمل کنید، چهل نوبت، بلند،

يا الله

خدايا به آيات قرآن مبين و به سر سينه اميرالمومنين7 كه يك پرده از اسم اعظم در نقطه ملكوت است و به ارواح ائمه طاهرين: و به عصمت حضرت صديقه3 همين ساعت امر ظهور امام‏ زمان7 را اصلاح بفرما.

به زودی چشم‌های رنج دیده ما را به جمال نورانی آن بزرگوار روشن بفرما.

دل‌های افسرده ما را به طلوع آن نیر اعظم خوشحال و خرسند فرما.

آقایان بنشینید، احدی حق حرکت ندارد، بی تربیتی است، بعد از یک ساعت و نیم سخن، الان موقع بهره‌برداری است،

ما را به نماز جماعت و امامت صاحب الزمان7 سعادتمند فرما.

دل‌های این جمع را از محبت و ولایت امام زمان7 مملو و سرشار بفرما.

دل مبارک امام زمان7 را از ما بدهای عاصی و طاغی خرسند فرما.

سایه عز و جلالش را بر سر ما و همه مسلمانان مستدام بدار.

تمام ملل اسلامی، در شرق و غرب و آفریقا و پنج قطر دنیا، هر مسلمانی در هر نقطه روی زمین است، خاصه شیعیان، در پناه امام زمان7 عزیر و محترم و در امن و در امان بدار.

آن‌ها که به ملل اسلامی و کشورهای اسلامی، سوء نظر دارند، به حق صاحب الزمان7 همه این‌ها را ذلیل فرما.

مسلمانان، خاصه شیعیان را عزیز بدار.

روحانیت شیعه را به حق صاحب الزمان7 معظم و محترم‌تر از این‌چه که هست، بدار.

سایه بلند پایه روحانیین ما، در هر نقطه‌ای که هستند، آیات عظام نجف، آیات عظام قم، آیات عظام اصفهان، خراسان، سایر بلاد، به حق صاحب الزمان7 سایه امام زمان7 را بر سر آن‌ها و سایه آن‌ها را بر سر ما مستدام بدار.

خطبا و گویندگان دینی ما را در پناه امام زمان7 از هر گزندی، از هر خطا و اشتباه در گفتار حفظ بفرما.

نوکران امام حسین7 به عظمت و بزرگر آقای آن‌ها سیدالشهداء7 بزرگ‌تر از آن‌چه که هستند، بدار.

خیر و برکت را به بازار و کسب و کار کسبه و تجار روز افزون بفرما.

در هر بازاری که اسم امام حسین7 برده می‌شود و به نام او مجلس عزا برپا می‌شود، خیر و برکت زمینی و آسمانی، از در و دیوار به اهل آن بازار عطا بفرما.

کیل و ظرف ما را به برکات سیدالشهداء7 پر خیر و روز افزون بفرما.

بیماران ما را شفای عاجل و کامل مرحمت بفرما.

بیمارهای فقیر، بیمارهای دیگر، که کنج بیمارستان‌ها افتاده‌اند، و به خانه‌ها افتاده‌اند، شفا عنایت بفرما.

 
[1] الاحتجاج : ج 2 ص 495 عبارت : لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيد
[2] الاحتجاج : ج 2 ص 495
[3] الاحتجاج : ج 2 ص 495
[4] الکافی : ج 4 ص 162 - عبارت : اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ
[5] مصباح الشریعه : ص 111
[6] الکافی : ج 3 ص 262 – عبارت : الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ
[7] بحارالأنوار : ج 79 ص 247
[8] مائده : 32
[9] رحمان : 3 - 4
[10] نمل : 62